گمونم بی خوابی زده به سرم.  

 

- فکر کردن یعنی خودارضاییِ؛ خونه، خوابیدن، خواب دیدن، راه رفتن، فکر کردن یعنی خودارضایی.  زندگی گاهی فقط یک خودارضایی بزرگ هست با اون همه فکرهای اطمینان بخش الکی(1)

- این جا مکان امن و خلوتی به نظر نمی آد. همین لعنتی رو می گم که دارم توش می نویسم. اصلا اصلا. هنوز هیچی نشده کنتورش اومده رو 680 تا. خوب آدم می ترسه که چندان هم بی جا نیست.  

 

 

 

(1) ببینید تکست رو باید تو کانتکست دید. کانتکست این گزاره ها یک فضای کاملا ذهنی یه که کمی و فقط کمی از واقعیت بیرون متاثره. پس بی خود نگید مثلا تو این وانفسا چه اطمینان خاطری و اینا.  

 

دوست ندارم  همینجور پرسه بزنم تا ساعت ۸ یا ۸.۵ بشه. از وقت تلف کردن بدم می آد. کلاً!

 

 

بوم بارا بوم بارا بوم بام بام... 

شاید این شروع یک پروژه باشد. 

الان در دانشگاه هستم و به آن مرد مرده فکر می کنم.

پایان پیام نقطه

موجود نیست؟