تو خیالم تصور می کنم با یه گروه جز خیلی خفن داریم تو یه سالن تاریک ساز می زنیم. سن کوچیکه و با یه نور زرد کم سو روشن شده. ما نوازنده ها نزدیک هم نشستیم. گاهی زیر چشمی نگاه می کنیم به هم و همینطور که ساز می زنیم، سر تکون می دیم و لبخند می زنیم. من عود می زنم. خیلی هم کارم درسته. موهام رو کوتاه کردم. عینک هم ندارم. خلاصه همه چی رو به راهه. 









نظرات 2 + ارسال نظر
painkiller دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ

اگه جز نمی‌زدین و به جاش هاردراکی چیزی می‌زدین من می‌اومدم تو خیالت از تهِ سالُنِ تاریک سوت می‌کشیدم خیالت رو آشفته می‌کردم.

سارا سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ق.ظ

به به
به به

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد