ب
ودن بیش از مرگ هراسناک است. کاش نمی بودم یا وجودم در چهار دیواری سیمانی محبوس می شد تا خیالم این گونه با وجودم بازی نتواند کند. چهار دیوار سیمانی آن قدر عینی که خیالم را محبوس کند به نه فراتر از آن چهار دیواری. از اراده ی خودم می ترسم مردوک، نه که می ترسم... "امکان" بیچاره ام می کند و واقعیت ولنگار است.