تکه ای از یک نامه ی گم شده


خیالی نیست ملوین... اینجا هیچ کس حال نداره کاری به کار کسی داشته باشه... تو هم که من رو می شناسی از اون آدم هایی نیستم که بخواهم الکی کسی رو قانع بکنم... پس هر وقت خواستی وسایلت رو جمع کن و بیا اینجا... می دونی که ما هم مثل خودت، همه لب و لوچه مون آویزونه... ببخشید اگر سه نقطه ها کلافه ات می کنه... دست خودم نیست اصلا... نمی گم دلم برات تنگ شده، بیا زودتر... نمی گم منتظریم... جمع کن بیا لعنتی!





نظرات 1 + ارسال نظر
al جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ب.ظ

من نویسنده‌ی این نامه رو درک می‌کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد